IRT (تومان)
تومان
تومان
ریال ایران

علم بهتر است یا جادو؟

مدرس: سردبیر مجله در اتوبوس جادویی 1402/11/4
اشتراک گذاری
بازدیدها : 87

علم بهتر است یا جادو؟

حتماً برای شما هم پیش اومده که گاهی وقت‌ها به زندگی توی هزاران سال پیش فکر کنید و توی خیالاتتون تصورش کنید که چطور بوده: همه‌چیز شاید خیلی ساده‌تر بود، ستاره‌ها انگار به زمین نزدیک‌تر بودند و آدم‌ها می‌تونستند نقشۀ راه بین شهرها رو از روی آسمون پیدا کنند. حتماً با خودت فکر می‌کنی که دیگه لازم نیست نگران درس و مدرسه و فرآیند سخت و طولانی کسب علم باشی و می‌تونی تماماً از چیزهایی که بهت یاد می‌دن لذت ببری. صبح‌ها روی پله‌های خنک و تمیز آمفی‌تئاتر بزرگ شهر می‌شینی و روی لوح‌های سنگی و با میخ سعی می‌کنی از حرف‌های دکتر قصاب توی کلاس علم باستان بهتر از خودم جزوه برداری و از هیچ مطلبی جا نمونی. بقیۀ روز رو بدون نگرانی برای هیچ آزمون و امتحانی به بازی با دوست‌هات و حیوون‌ها سپری می‌کنی و فقط هر غروب، نیم‌ساعتی رو پای حرف‌های جادوگر پیر قبیله می‌گذرونی و به پندهای حکیمانه و اندرزهای اخلاقیش گوش می‌دی. لابد توی خیالاتت، دنیای باستان هنوز جای چندانی برای علم و صحبت از محاسبات پیچیدۀ ریاضی و روابط سخت فیزیکی نبوده و زندگی آدم‌ها زیر سایۀ جادو به راحتی جریان داشته. تو می‌تونستی با درخت‌ها و ابرها حرف بزنی و حتی منتظر باشی تا شاید چیزی از اون‌ها هم بشنوی. هرچند بعید نبود سر ظهر که نگاهت به آسمون میفته، مردی رو ببینی با بال‌هایی از جنس موم که قصد داشته سمت خورشید پرواز کنه و حالآ، بال‌هاش آب شده و داره میفته توی دریا. این موضوع به‌قدری جالبه که از دوست‌هات و بزرگ‌ترهات راجع بهش می‌پرسی: «عمو آشیل، این مرد کیه و اون بال‌ها رو از کجا آورده؟» بعد می‌شینی و ساعت‌ها به قصۀ قدیمی اون مرد بداقبال و بال‌هایی که پدرش براش ساخته گوش می‌کنی؛ ولی بد نیست از خودت بپرسی اون بال‌ها رو با جادو ساخته‌ن یا علم؟ فردا شب، از جادوگر پیر شهر می‌پرسی که می‌تونه برات چنین بال‌هایی درست کنی و جادوگر از دستت عصبانی می‌شه و با چشم‌غره نگاهت می‌کنه و می‌گه: «هیچ جادو و جادوگری نمی‌تونه بهت کمک کنه تا بال داشته باشی و پرواز کنی؟»

کافیه یه لحظه سرت رو بلند کنی و توی افق و دریایی که روبه‌روته منظرۀ سقوط مردی رو ببینی که بال‌هاش ذوب شدن.

کمی بزرگ‌تر که بشی، می‌تونی خودت رو برای سفر به شهرهای خیلی خیلی دور آماده کنی و فقط با یه کوله کل دنیا رو بگردی. نگران نباش. حتی توی سفر به اعماق دنیای باستان هم بچه‌های بهتر از خودم تنهات نمی‌ذارن و همراهت میآن. کافیه چن‌تا وسیلۀ ضروری رو توی کیسه‌ای که روی دوش‌ات می‌ندازی بذاری و راه بیفتی تا چیزهایی رو به چشم ببینی که این فکر رو به سرت میندازن که کدوم جادوگر بزرگی اون‌ها رو ساخته. حتی اگه کمی خوش‌شانس باشی شاید به شهر و کتابخونۀ عظیم و باشکوهی برسی که ارتفاعش تا آسمون و بالای ابرها می‌رسه و توی راه‌پله‌هاش صداهایی رو از هر طبقه‌ای که می‌شنوی می‌فهمی؛ بدون اینکه لازم باشه زبونشون رو بلد باشی. با خودت فکر می‌کنی حتی تمام جادوگرهای دنیا هم نمی‌تونند چنین برج بزرگی رو بسازن و جادویی خیلی بزرگ‌تر از تمام آدم‌ها و موجودات برای رسیدن به آسمون‌ها لازمه. توی طبقۀ هزار و یکم توقف می‌کنی تا کمی استراحت کنی و از خانم مهربونی که راهنما و کتابدار اون طبقه‌ست و مشغول قصه خوندن برای آدم‌هاست، می‌پرسی که چطور این برج رو ساختن و چطور همه‌چیز داخلش اینهمه منظمه؟ قصه‌گوی مهربون سرش رو از روی کتاب بلند می‌کند، با لبخند نگاهت می‌کنه و چند پیرمرد رو گوشۀ راهرو نشونت می‌ده که مشغول تاس ریختن داخل یه کاسۀ فلزی‌ان. تو با تعجب فریاد می‌زنی: «یعنی تمام این‌ها با ریاضی ساخته شده؟» و خانم قصه‌گو با مهربونی نگاهت می‌کنه و سر تکون می‌ده و مشغول خوندن ادامۀ قصه‌ش می‌شه.

بهتره هرچه زودتر از برج بیآی بیرون و قبل از اینکه فرو بریزه، جای خلوت و ساکتی رو پیدا کنی تا سر کلاس دکتر قصاب حاضر بشی.

حتماً همین حالآ هم اسم اهرام مصر به گوش‌ت خورده؛ یا شاید عکس‌هاشون رو هم دیده باشی و یا حتی از نزدیک جلوشون واستاده باشی. دیگه لازم نیست قصۀ سفرت توی دنیای باستان با یکی از این هرم‌ها و گم شدنت توی راهروهای تاریک و هزارپیچش رو بدم تا بدونی که نه فرازمینی‌ها و نه جادوگرها هیچ‌کدوم چنین سازه‌های زیبا و عظیم‌الجثه‌ای رو نساختن و تمامشون طبق حساب‌های دقیق معماری و طبق روابط و توابع ریاضی ساخته شده و بعد از هزاران سال تماماً استوار و سرجاشون باقی‌ان.

پس قبل از اینکه توی حیرت و شگفتی‌ت گم شی، بذار این رو بهت بگم که علم از نزدیک به ده‌هزارسال پیش یا حتی زودتر سوسو می‌زده و آدم‌ها برای زندگی روزمره‌شون ازش استفاده می‌کردن. این علم از شکل‌های ساده‌ای از شناختن گیاهان و جانوران رو شامل می‌شده تا ساختن مجسمه‌ها و ساختمون‌ها و برج‌هایی که هنوز بعد از اینهمه قرن بشر نتونسته شبیهشون رو بسازه. گمونم برای امروز و حالآ، این مقدمه کافی باشه تا بعدتر و توی یه مطلب دیگه حسابی دربارۀ علم و کاربردهاش توی دنیای باستان حرف بزنیم.

نظرات (0)

اشتراک گذاری

این پست را با دیگران به اشتراک بگذارید

GDPR

هنگامی که از هر یک از وب سایت های ما بازدید می کنید، ممکن است اطلاعاتی را در مرورگر شما ذخیره یا بازیابی کند، عمدتاً به شکل کوکی. این اطلاعات ممکن است در مورد شما، تنظیمات برگزیده یا دستگاه شما باشد و بیشتر برای اینکه سایت همانطور که انتظار دارید کار کند استفاده می شود. این اطلاعات معمولاً مستقیماً شما را شناسایی نمی کند، اما می تواند تجربه وب شخصی سازی شده تری را به شما بدهد. از آنجایی که ما به حق شما برای حفظ حریم خصوصی احترام می گذاریم، می توانید برخی از انواع کوکی ها را مجاز نکنید. برای اطلاعات بیشتر و مدیریت تنظیمات برگزیده خود، روی عناوین دسته بندی های مختلف کلیک کنید. لطفاً توجه داشته باشید که مسدود کردن برخی از انواع کوکی ها ممکن است بر تجربه شما از سایت و خدماتی که ما می توانیم ارائه دهیم تأثیر بگذارد.